ادن با اشاره به ويژگيها و امكانات محدود تبلتهاي امروزي و اضافهكردن اين نكته كه كاربران دوست دارند تا علاوه بر مصرف محتوا به توليد آن هم بپردازند، اولترابوكها را دستگاهي مناسب هر دو كار خواند تا به نوعي، حالا كه اينتل به واسطه حضور قدرتمند لشكري از سازندگان پردازندههاي ARM براي بيشتر قريب به اتفاق تبلتهاي فعلي، از قافله بازاري با رشد انفجاري عقب مانده، كنايهاي هم به "ديگران” زده باشد.
جالب آن كه مديران اينتل خود بارها؛ چه در نمايشگاهي كه واژه «مصرفي» را در عنوان خود يدك ميكشد و چه در برنامههاي ديگر، درباره مصرفكننده سخنرانيها كرده و وعدهها دادهاند. همين بازيهاي كلامي به طرز شگفتانگيزي درباره بازاريابيهاي كمنظير شركتي از سلسله سلاطین سيستم سرمايهداري به شدت نمود پيدا ميكند: روزگاري گروهي از محصولات را ultraportable ميخواند، دورهاي ديگر به آن subnotebook ميگويد، زماني هم برچسب Ultra Mobile PC را عَلَم ميكند و بعد هم، گروهي "نكتهبين” و "ظريف” پيداميشوند كه پس از طرح پرسش بنيادينِ «فرقش را نميداني!؟» به تفصيل و توضيح جزئي و و دقيق مشخصات اين گروههاي "مختلف” و "تفاوتهاي عميق و فلسفيشان” با يكديگر ميپردازند؛ كه مبادا شنونده كمبودي احساس كند و اين عنوانسازيهاي تجاري سينه به سينه نقل شود.
در نهايت نيز، اگر به هر دليلي آنچه كه با اين عناوينِ "مناسب انسان” عرضه ميشد، توفيقي پيدا نكرد و در ميان مصرفكننده اقبالي نيافت، برگ ديگري رو ميكند. اين بار هم نوبت به همين كار رسيده است: عنوان جديد اولترابوك نام دارد.پس از معرفي مكبوك اير اپل در سال 2008 ميلادي، سازندگان بزرگ کامپیوترهای قابل حمل برای مدتی نظارهگر واکنش خریداران در قبال ورود دستآورد جدید این شرکت به بازارها بودند.
نوتبوکی که در آن حذف درایو نوری، جایگزینی حافظههای SSD به جای هارددیسکهای مرسوم و به کارگیری نوآوریهای مهمی در معماری (استفاده از یک پردازنده سفارشی ساخت اینتل که تا آن زمان در بازار وجود نداشت) و چينش اعضای داخلی، محصولی به غایت نازک و سبک را در قیاس با آنچه که تا آن روز در بازار نوتبوکها رایج بود، پیشروی همگان گذاشت. دستگاهی که به رغم کمتربودن توان پردازشیاش در مقایسه با نوتبوکهای مرسوم، ظرافتش در طراحی، زبانزد و سودمندیاش در حمل آسان، شهره شد.
اگر چه در ابتدای عرضه، این محصول به دلیل قیمت بالا و به دنبال آن عدم استقبال چشمگیر کاربران، چندان مورد توجه دیگر سازندگان نوت بوک قرار نگرفت، به تدریج آشکار شد که این فلسفه طراحی پایه و اساس ورود به مرحله بعدی در پیشرفت کامپيوترهای قابل حمل است.
به این ترتیب، بسیاری از بازیگران اصلی این صنعت وارد گود شدند و با همکاری اینتل نسل جدیدی از نوتبوکها را روانه بازار کردند. اینتل که زمانی حرکت در این مسیر، تحت فشار اپل را بیداری از خواب غفلت نامیده بود1، حالا دست به تعریف گروهی جدید از نوتبوکها زده است و از نمایشگاه کامپیوتکس 2011 به این سو اصطلاح ثبت شده تجاری اولترابوک را وارد ادبیات تبلیغاتی این صنعت کرده است. جالب آن که به تازگی اعلام شده اینتل بزرگترین کمپین تبلیغاتی خود را از هشت سال پیش تا امروز به اولترابوکها اختصاص داده است.2 این گروه به مهمترین جریان خبری CES 2012 تبدیل شد و شاهد معرفی دهها نمونه جدید در این زمینه بودیم.
اینها البته هیچ یک معنای نادیدهگرفتن تلاشها و دستآوردهای تحسینبرانگیز اینتل یا کمارزش بودن آنچه که اولترابوک نامیده میشود، نیست. به عکس، معتقدیم که این دستگاهها در کنار اسمارتفونها و کامپیوترهای لوحی به کمک رایانش ابری آینده محاسبات سیار و سیال را شکل خواهند داد. مسئله در اشتباه رایجی است که معمولاً حول همین برندسازیها و تبلیغات رخ میدهد. اینتل ابتدا (اواسط سال 2011) در توصیف اولترابوک آن را دستگاهی با ضخامت کمتر از 21 میلیمتر، وزنی کمتر از 1,4 کیلوگرم، مجهز به SSD به جای دیسک سخت، با بیش از پنج ساعت عمرباتری و مجهز به پردازندههای کممصرف و تراشهگرافیکی مجتمع این شرکت و قیمتی در حدود هزار دلار میداند3. جالب اینجا است که تعداد قابل توجهی از محصولات معرفی شده در موج نوی اولترابوکها فاقد یک یا چند مورد از این ویژگیها هستند؛ در حال حاضر، زمان استفاده از برخی محصولات این گروه با باتری به زحمت به پنج ساعت میرسد، برخی نمونهها با دیسک سخت عرضه میشوند، برخی وزنی بیش از 4/1 کیلوگرم دارند (نمونههای 14 و 15 اینچی) و مهمتر از همه قيمت اغلب این نمونهها، با فاصله مشخص و گاه زیادی بیش از هزار دلار است. تا جایی که اینتل خود تعیین چنین مرز و محدودههایی را چندان دقیق نمییابد و اگر چه همچنان به نام اولترابوک وفادار میماند، در ارائه تعریف کاملی از آن در میماند!4 مسئله واضح است: نیازی به یک نام جدید نداریم.
با معرفي مكبوك اير و رواج محصولات مشابهی که توسط دیگر سازندگان این عرصه مانند ایسوس، سامسونگ، سونی و... عرضه شدهاند، خانواده سراسر انقلابی و بديعی متولد نشده بلكه نسلجديدي از نوتبوكها پا به عرصه وجود گذاشته است كه ادامهدهنده همان مسير قبلي كوچكترشدن كامپيوترها و دنبالهاي بر سير توقفناپذير باريكترشدن و سيارتر شدن ابزارهاي محاسباتي است. کافی است تنها تصاویر نوتبوکهای مختلفی را که از بیست سال پیش تا امروز عرضه شدهاند، نگاهی بیاندازیم و سیر نازک و سبکتر شدن آنها را در کنار افزایش توان پردازشیشان، به روشنی ببینیم. به ویژه، در برشهای زمانی مختلفی از دهه نخست قرن 21 نمونههای قابل ذکر و برجستهای وجود داشتند که به دلیل نبود یا قیمت بالاي فناوریهای لازم در آن زمان، جزئی از تاریخ این صنعت شدند. (شاهکاری به نام X505، محصول سونی را در بين سالهای 1998 تا 2004 به یاد آورید! نسل آخر این محصول مجهز به یک پردازنده 1,1 گیگاهرتزی Pentium M، نمایشگری 10,1 اینچی با تفکیکپذیری 768 × 1024 پیکسل، 512 مگابایت رم و بیستگیگابیت دیسک سخت، ماجولاترنت و 820 گرم وزن یک شگفتی واقعی بود که نباید فراموش میشد. اما شد!)
نسل جدید و جذابی از نوتبوکهای ظریف و سبک که به سرعت در حال رواج هستند، محتاج نام و نشانی جدید نیستند. بلکه به نوآوریها و ابتکاراتی نیاز دارند تا کارایی و سهولت بیشتری را برای کاربران به ارمغان آورند. حرکتی که از سوی تراشهسازان توسعهدهندگان سيستمعامل و تولیدکنندگان محصولات نهایی آغاز شده و طی سالهای آینده به تدریج شاهد فراگیری آنها خواهیم بود؛ نسل جدید تراشههای گرافیکی انویدیا با نام رمز Kepler، نسخهای ویژه از این نوتبوکهای دوستداشتنی را در اختیار سازندگان قرار خواهد داد و بعید نیست شرکت ایامدی هم با معرفی گروهی از پردازندههای مجتمع مرکزی و گرافیکیاش (APU) رقابت در این زمینه را داغتر کند.
از همین حالا، معرفی نمونههای مجهز به نمایشگر لمسی شروع شده و سازندگان سیستمعامل نیز با اضافهکردن ویژگیهای تعاملی غنیتر در حال بهبود تجربه کاربری هستند. پشتیبانی ویندوز از پردازندهای ARM و شایعاتی که از درون اپل شنیده می شود نیز این فرضیه را که در آینده نه چندان دور به لطف مصرف کم تراشههای ARM شاهد نوتبوکهای بسیار نازک و با زمان شارژ ده ساعت یا بیشتر خواهیم بود، تأييد ميکند. دست آخر، خیلی زودتر از تصورات معمول به روزی خواهیم رسید که همه نوتبوکها "اولترابوک” شوند یا شاید هم اولترابوکها بعد از طی این دوران دوباره نوتبوک نام بگیرند!
منبع : ماهنامه شبکه
نظرات شما عزیزان: